تعزیه آهوئیه

پیشینه تعزیه آهوئیه فیلم وتصاویر تعزیه تعزیه صوتی ومتنی

تعزیه آهوئیه

پیشینه تعزیه آهوئیه فیلم وتصاویر تعزیه تعزیه صوتی ومتنی

  • ۰
  • ۰

حضرت علی اکبر(ع)

حضرت علی اکبر ازدواج کرده بوده یا نه و اگر ازدواج کرده همسر ایشان که بوده است؟ بنده فقط در این حد می دانم که حضرت علی اکبر بزرگ تر از امام سجاد بوده و امام سجاد فرزند 4ساله داشته (امام محمد باقر)، ولی در هیچ کجا نامی از زن حضرت علی اکبر نیست و می دانم که سن حضرت علی اکبر بیشتر از 24سال بوده است. (این مطالب را با استفاده از تحقیقاتی که کرده ام می دانم و به این تحقیقات شکی ندارم).

پاسخ اجمالی

در باره این که حضرت علی اکبر (ع) همسر و فرزندی داشته یا خیر، دو نظر وجود دارد. برخی گفته اند که ایشان دارای فرزند نبود. اینان در باره همسر وی سخنی نگفته اند، اما بر اساس دلایلی؛ مانند این فراز از زیارت حضرت علی اکبر (ع): «...صلّى الله علیک یا أبا الحسن ثلاثا...»، می توان احتمال داد که ایشان دارای فرزند بوده. البته با جست و جوهایی که انجام شد، نام و مشخصات دقیق همسر آن حضرت به دست نیامد.

پاسخ تفصیلی

پدر گرامی حضرت علی اکبر (ع) [1] ، امام حسین بن علی بن ابی طالب (ع) و مادر محترمه اش لیلی، دختر ابو مرّة بن عروة بن مسعود ثقفی است. [2]

او از طایفه خوش نام و شریف بنی هاشم بود، که به پیامبر اسلام (ص)، حضرت فاطمه زهرا (س)، امیر مؤمنان علی بن ابی طالب (ع) و امام حسین (ع) نسبت دارد.

علی اکبر (ع) در ماجرای عاشورا حضور فعال داشت و در تمام حالات در کنار پدرش امام حسین (ع) بود و با دشمنانش به سختی مبارزه می کرد. وی نخستین شهید بنی هاشم و آل ابی طالب در روز عاشورا بود. [3]

در باره این که حضرت علی اکبر (ع) همسر و فرزندی داشته یا خیر، دو نظر وجود دارد:

اول. برخی گفته اند که ایشان دارای فرزند نبود. اینان در باره همسر وی سخنی نگفته اند. [4]

دوم. بر اساس دلایلی که وجود دارد، گروهی دیگر وجود زن و فرزند را برای آن جناب ثابت کرده اند. برخی از این دلایل عبارت اند از:

1. در زیارتی که ابوحمزه ثمالی از امام صادق (ع) درباره حضرت علی اکبر (ع) نقل کرده، عباراتی وجود دارد که نشان دهنده این است که علی اکبر (ع) دارای فرزند بوده است؛ مانند این فراز:«...صلّى الله علیک یا أبا الحسن ثلاثا...». [5] و یا: « صلى الله علیک و على عترتک و أهل بیتک و آبائک و أبنائک و أمهاتک الأخیار الأبرار الذین أذهب الله عنهم الرجس و طهرهم تطهیرا»؛ که در این زمینه باید گفت: گرچه فراز اول را به تنهایی نمی توان دلیل قانع کننده ای برای اثبات وجود فرزندی برای ایشان دانست، اما فراز دوم قطعا نشانگر آن است که حضرت علی اکبر (ع) دارای خانواده و فرزندانی بوده است؛ زیرا کلمه «ابنائک» جمع است و نیز کلمه «عترتک» که عترت هرکسی ذرّیه و فرزندان او محسوب می شود.

2. بزنطى می گوید: از حضرت امام رضا (ع) پرسیدم: آیا کسی می تواند با زن و با کنیزى که از پدرش فرزند دار شده، ازدواج کند؟ آن حضرت فرمود: اشکالى ندارد. گفتم: از پدرت شنیدم که فرمود امام سجاد (ع) علاوه بر ازدواج با دختر امام حسن (ع) با ام ولد (کنیز صاحب فرزند) ایشان نیز ازدواج کرد... .امام در پاسخ فرمود: این طور که گفتى نیست؛ امام سجاد (ع) با دختر امام حسن (ع) ازدواج کرد و نیز با ام ولد (کنیزِ صاحب فرزند) برادرش على بن الحسین که در کربلا کشته شد، نیز ازدواج نمود. [6]

از جهت سندی، شخصیت های موجود در سند این روایت ثقه هستند [7] و از لحاظ محتوا این روایت نشانگر آن است که حضرت علی اکبر (ع) فرزندی از یک کنیز داشته است.

پس، طبق بیان فوق، حضرت علی اکبر (ع) دارای همسر و فرزند بوده، امّا با تحقیقی که انجام شد به نام و مشخصات دقیق همسر آن حضرت دست نیافتیم


زندگی‌نامه علی اکبر (ع)

 

 درباره شخصیت علی اکبر (ع) گفته شده که وی جوانی خوش چهره، زیبا، خوش زبان و دلیر بود و از جهت سیرت و خلق و خوی و شباهت رخسار، شبیه‌‌ترین مردم به پیامبر اکرم (ص) بود و شجاعت و رزمندگی را از جدش علی‌ابن‌ابی‌طالب (ع) به ارث برده و جامع کمالات، محامد و محاسن بود.

حضرت علی اکبر علیه‌السلام فرزند ابی عبدالله الحسین (ع) بنا به روایتی در یازدهم شعبان[۱] سال ۴۳ قمری در مدینه منوره دیده به جهان گشود.

پدر گرامی‌اش امام حسین بن علی بن ابی طالب (ع) و مادر محترمه‌اش لیلی بنت ابی مرّه بن عروه بن‌مسعود ثقفی است.[۲]

او از طایفه خوش‌نام و شریف بنی‌هاشم بود و به بزرگانی چون پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله وسلم، حضرت فاطمه زهرا سلام‌الله‌علیها، امیر مؤمنان علی بن ابی طالب (ع) و امام حسین (ع) نسبت دارد.

ابوالفرج اصفهانی از مغیره روایت کرد: روزی معاویه بن ابی سفیان به اطرافیان و هم نشینان خود گفت: به نظر شما سزاوار‌ترین و شایسته‌ترین فرد امت به امر خلافت کیست؟ اطرافیان گفتند: جز تو کسی را سزاوار‌تر به امر خلافت نمی‌شناسیم! معاویه گفت: این چنین نیست. بلکه سزاوار‌ترین فرد برای خلافت، علی‌بن‌الحسین (ع) است که جدّش رسول خدا (ص) می‌باشد و در وی شجاعت و دلیری بنی هاشم، سخاوت بنی امیه و فخر و فخامت ثفیف تبلور یافته است.[۳]

نقل است روزی علی اکبر(ع) به نزد والی مدینه رفته و از طرف پدر بزرگوارشان پیغامی را خطاب به او می‌برد، در آخر والی مدینه از علی اکبر سئوال کرد نام تو چیست؟ فرمود: علی. سئوال نمود نام برادرت؟ فرمود: علی. آن شخص عصبانی شد، و چند بار گفت: علی، علی، علی، «ما یُریدُ اَبُوک؟» پدرت چه می‌خواهد، همه‌اش نام فرزندان را علی می‌گذارد، این پیغام را علی اکبر (ع) نزد اباعبدالله الحسین (ع) برد، ایشان فرمود: والله اگر پروردگار ده‌ها فرزند پسر به من عنایت کند نام همهٔ آن‌ها را علی می‌گذارم و اگر ده‌ها فرزند دختر به من عطا، نماید نام همهٔ آن‌ها را نیز فاطمه می‌گذارم.

اباعبدالله هنگام فرستادن حضرت علی اکبر: ای قوم، شما شاهد باشید، پسری را به میدان می‌فرستم، که شبیه‌ترین مردم از نظر خلق و خوی و منطق به رسول الله (ص) است بدانید هر زمان ما دلمان برای رسول الله (ص) تنگ می‌شد نگاه به وجه این پسر می‌کردیم.

 درباره شخصیت علی اکبر (ع) گفته شد که وی جوانی خوش چهره، زیبا، خوش زبان و دلیر بود و از جهت سیرت و خلق و خوی و شباهت رخسار، شبیه‌ترین مردم به پیامبر اکرم (ص) بود و شجاعت و رزمندگی را از جدش علی ابن ابی طالب (ع) به ارث برده و جامع کمالات، محامد و محاسن بود.[۴]

در روایتی به نقل از شیخ جعفر شوشتری در کتاب خصائص الحسینیه آمده است: اباعبدالله الحسین هنگامی که علی اکبر را به میدان می‌فرستاد، به لشگر خطاب کرد و فرمود:

 «اللهم اشهد علی هولاءِ القوم،  فقد برز علیهم غلام، اَشبهُ الناس خَلقاً و خُلقاً و منطقاً برسول الله... خدایا شاهد باش! جوانی را به سوی این قوم می‌رود که شبیه‌ترین مردم از نظر خلق و خوی و منطق به رسول الله (ص) است وهر گاه مشتاق سیمای رسول تو می شدیم به چهره اش می نگریستیم.[۵]

بنا به نقل ابوالفرج اصفهانی، آن حضرت درعصر خلافت عثمان بن عفان (سومین خلیفه) دیده به جهان گشود.[۶]

این قول مبتنی بر این است که وی به هنگام شهادت بیست و پنج ساله بود. در برخی روایات هم سن ایشان را ۲۸ ساله ذکر کرده‌اند، وی در مکتب جدش امام علی بن ابی طالب (ع) و در دامن مهرانگیز پدرش امام حسین (ع) در مدینه و کوفه تربیت و رشد و کمال یافت.

امام حسین (ع) در تربیت وی و آموزش قرآن ومعارف اسلامی و اطلاعات سیاسی و اجتماعی به آن جناب تلاش بلیغی به عمل آورد و از وی یک انسان کامل و نمونه ساخت و شگفتی همگان، از جمله دشمنانشان را برانگیخت.

به هر روی علی اکبر (ع) در ماجرای عاشورا حضور فعال داشت و در تمام حالات در کنار پدرش امام حسین (ع) بود و با دشمنانش به سختی مبارزه می‌کرد. شیخ جعفر شوشتری در خصائص نقل می‌کند: هنگامی که اباعبد الله الحسین (ع) در کاروان خود به سمت کربلا حرکت می‌کرد، حالتی به حضرت (ع) دست داد بنام نومیه و در آن حالت مکاشفه‌ای برای حضرت (ع) رخ داد، از آن حالت که خارج شد استرجاع کرد: و فرمود: «انا لله و انا الیه راجعون» علی اکبر (ع) در کنار پدر بود، و می‌دانست امام بیهوده کلامی را به زبان نمی‌راند، سئوال نمود، پدرجان چرا استرجاع فرمودی؟: حضرت بلادرنگ فرمود: الان دیدم این کاروان می‌رود به سمت قتلگاه و

وی نخستین شهید بنی هاشم در روز عاشورا بود و در زیارت شهدای معروفه نیز آمده است: السَّلامُ علیکَ یا اوّل قتیل مِن نَسل خَیْر سلیل

مرگ درانتظار ماست، علی اکبر (ع) سئوال نمود: پدر جان مگر ما بر حق نیستیم؟ حضرت فرمود: آری ما بر حق هستیم. علی اکبر (ع) عرضه داشت: پس از مرگ باکی نداریم، گفتنی است، با اینکه حضرت علی اکبر (ع) به سه طایفه معروف عرب پیوند و خویشاوندی داشته است، با این حال در روز عاشورا و به هنگام نبرد با سپاهیان یزید، هیچ اشاره‌ای به انتسابش به بنی امیه و ثفیف نکرد، بلکه هاشمی بودنش و انتساب به اهل بیت (ع) را افتخار خویش دانست و در رجزی چنین سرود:

أنا عَلی بن الحسین بن عَلی نحن بیت الله آولی با لنبیّ

أضربکَم با لسّیف حتّی یَنثنی ضَربَ غُلامٍ هاشمیّ عَلَویّ

وَ لا یَزالُ الْیَومَ اَحْمی عَن أبی تَاللهِ لا یَحکُمُ فینا ابنُ الدّعی[۷]

وی نخستین شهید بنی هاشم در روز عاشورا بود و در زیارت شهدای معروفه نیز آمده است: السَّلامُ علیکَ یا اوّل قتیل مِن نَسل خَیْر سلیل.[۸]

علی اکبر (ع) درنبرد روز عاشورا دویست تن از سپاه عمر سعد را در دو مرحله به هلاکت رسانید و سرانجام مرّه بن منقذ عبدی بر فرق مبارکش ضربتی زد و او را به شدت زخمی نمود. آن‌گاه سایر دشمنان، جرأت و جسارت پیدا کرده و به آن حضرت هجوم آوردند و وی را آماج تیغ شمشیر و نوک نیزه‌ها نمودند و مظلومانه به شهادتش رسانیدند.

امام حسین (ع) در شهادتش بسیار اندوهناک و متأثر گردید و در فراقش فراوان گریست و هنگامی که سر خونین‌اش را در بغل گرفت، فرمود:

ولدی علی عَلَی الدّنیا بعدک العفا.[۹] (فرزندم علی، دیگر بعد از تو اف بر این دنیا)

در مورد سنّ شریف وی به هنگام شهادت، اختلاف است. برخی می‌گویند هجده ساله، برخی می‌گویند نوزده ساله و عده‌ای هم می‌گویند بیست و پنج ساله بود.[۱۰]

اما از اینکه وی از امام زین العابدین (ع)، فرزند دیگر امام حسین (ع) بزرگ‌تر یا کوچک‌تر بود، اتفاقی میان مورخان و سیره نگاران نیست. روایتی از امام زین العابدین (ع) نقل شده که دلالت دارد بر اینکه وی از جهت سن کوچک‌تر از علی اکبر (ع) بود. آن حضرت فرمود: کان لی اخ یقال له علیّ اکبر منّی قتله الناس...[۱۱]

مقبره حضرت علی اکبر (ع) در کربلای معلی پایین پای اباعبدالله الحسین (ع) است و در سلام زیارت عاشورا منظور از وعلی علی ابن الحسین، آقا علی اکبر (ع) می‌باشد

حضرت ابالفضل(ع) و حضرت علی اکبر(ع) در کربلا چند سال داشتند؟ آیا ازدواج کرده بودند؟ با چه قبیله ای، اسم همسر و فرزندان آن بزرگواران چه بود؟ آیا در کربلا حضور داشتند؟

نامه الکترونیکچاپ

حضرت ابوالفضل العباس(ع)، با لبابه دختر عبیدالله بن عباس، پسر عموی پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله، ازدواج نمود. (ابوعبدالله المصعب بن عبدالله بن المصعب الزبیری، نسب قریش، دارالمعارف للطباعه و النشر، 1953 م، ج1، ص 79؛ المحبّر، ابو جعفر محمد بن حبیب البغدادی، بیروت، منشورات دار الافاق الجدیده؛ بی تا، ج 1، ص 44 )لبابه، از بانوان بزرگ زمان خویش بود و در فضایی آکنده از نور و قرآن و مالامال از عطر روح نواز محبت به خاندان وحی، دیده به جهان گشوده و در سایه سار «قرآن و عترت» تربیت یافته بود. مادر لبابه، ام حکیم جویری دختر خالد بن قرظ کنانی است. (عبدالرزاق المقرم، العباس(ع)، نجف، مطبعة الحیدریه، بی تا، ص195)
تاریخ ازدواج: تاریخ ازدواج چندان مشخص نیست اما از سن فرزندان حضرت عباس(ع) می توان حدس زد که ازدواج او بین سال های 40 تا 45 هجری صورت گرفته و اینکه سن او هنگام ازدواج بیست سال بوده است، (حسین عماد زاده، زندگانی قمر بنی‌هاشم، اول، کتابفروشی اسلامیه، 1322 شمسی، ص 26).
فرزندان حضرت: ثمره این پیوند فرزندانی به نام های عبیدالله، فضل، حسن، قاسم و یک دختر بود. (عبدالرزاق المقرم، العباس(ع)، نجف، مطبعة الحیدریه، بی تا، ص 195) اما بین تاریخ نگاران در تعداد آنها اختلاف نظر وجود دارد.
برخی، حضرت عباس(ع) را صاحب دو فرزند به نام های عبیدالله و فضل دانسته اند(السید عبدالمجید الحائری، ذخیرة الدارین، نجف، مطبعة المرتضویة، 1345 ق، ج 1، ص 145؛ وسیله الدارین، ص 278) و برخی دیگرعبیدالله، حسن و قاسم(بطل العلقمی، ج 3، ص 429)و برخی نیز عبیدالله و محمد را فرزندان او بر شمرده اند.
پس از شهادت حضرت عباس(ع) و فرزندان او در کربلا، لبابه به عقد زید بن الحسن(ع) «فرزند امام مجتبی(ع)» در آمد و از او صاحب دختری به نام نفیسه گردید.
سن حضرت هنگام شهادت: حضرت ابوالفضل العباس در سال 26 ه.ق به دنیا آمد(بحارالانوار، ج 45، ص 39). ودر دهم محرم سال 61 هجری قمری به شهادت رسیدند لذا سن آن بزرگوار در روز عاشورا باید 34 یا 35 سال باشد.
آیا در کربلا فرزندان حضرت حضور داشتند؟عده ای از مورخان نوشته اند که عباس بن علی(ع) در کربلا خانواده خود را به همراه برده بود و در خیمه ای مجزا اسکان داده بود. و در روز عاشورا ابتدا دو فرزند خود را به میدان فرستاد و هر دو به شهادت رسیدند. آن گاه خود به میدان و یا به طرف شریعه فرات رفت. و برخی دیگر از مورخان معتقدند که فرزندان عباس بن علی(ع) در مدینه بودند و در کربلا حضور نداشتند. قول اخیر مشهورتر و صحیح تر می باشد.

حضرت علی اکبر (علیه السلام)
سن حضرت: مرحوم مقرّم می نویسد: علی اکبر در روز یازدهم شعبان(انیس الشیعه، سید محمدعبدالحسین هندی کربلائی) سال 33هجری- دو سال قبل از کشته شدن عثمان(الحدایق الوردیه) به دنیا آمد. و این موافق است با قول ابن ادریس(ره) در «سرائر» که فرموده: حضرت علی اکبر در خلافت عثمان چشم به دنیا گشود.
پس در روز عاشورا آن بزرگوار 27ساله بوده و تایید می شود به اتفاق مورّخین و علماء علم نسب که حضرت علی اکبر از امام سجّاد (ع) بزرگتر بوده، و امام سجّاد (ع) در روز عاشورا 23سال داشته اند، و اینکه بعضی سن آن جناب را 17یا 19سال نقل کرده اند، با این اتفاق مغایر است، مضافاً بر اینکه شاهدی بر قول خود ندارند. (زندگانی قمر بنی هاشم و علی اکبر، مقرم، ص 12)
ابن شهر آشوب (ره) می نویسد: علی اکبر هیجده سال داشت، و گفته شده 25سال بوده است.( مناقب: 4/ 109)
محدّث قمی (ره) گوید: در سن علی اکبر اختلافی عظیم است،ابن شهر آشوب و محمّد بن ابی طالب گویند؛ 18ساله بوده، و شیخ مفید او را 19ساله دانسته( ارشاد 2/ 109)، بنابراین از امام زین العابدین (ع) کوچک تر بوده است. و بعضی گویند 25ساله بوده و غیر از این هم گفته اند. پس علی اکبر از برادرش امام سجاد (ع) بزرگتر بود و این اصلح و اشهر اقوال است. از شیخ اجل ابن ادریس در خاتمه کتاب حج نقل می کند که حضرت علی اکبر بزرگتر بوده، و آن جناب در زمان خلافت عثمان متولد شده است، و از جدّش امیرالمؤمنین(ع) روایت کرده است، و شعراء‌ در مدح او اشعار سروده اند.
ابن ادریس در رد کسانی که می گویند علی اکبر کوچک تر بوده مینویسد:‌ در این باب باید به خبرۀ‌ این فن که علماء‌ نسب و تاریخ و اخبارند، مانند زبیر بن بکار رجوع نمود، و نام جمعی را می برد که همگی علی اکبر (ع) را بزرگتر می دانند و بر این قول اتفاق دارند.
مرحوم ملا هاشم می نویسد:‌ آن حضرت 25ساله بوده که دو سال از حضرت زین العابدین(ع) بزرگتر بوده، و احتمالاً این قول اقوی می باشد.
مرحوم مقرّم و بسیاری از مورّخین نقل کرده اند:‌که حضرت علی اکبر(ع) از امام سجاد(ع) بزرگتر است. (زندگانی قمر بنی هاشم و علی اکبر، مقرم ،ص 356)
عدّه ای چون شیخ مفید(ره) در « ارشاد» و طبرسی(ره) در«اعلام الوری» می گویند:‌ امام سجّاد (ع) بزرگتر بوده بدون اینکه شاهدی بیاورند.(زندگانی قمر بنی هاشم و علی اکبر، مقرم، ص 16-20).
ازدواج حضرت علی اکبر(ع) و فرزندان آن بزرگوار: اگر بگوییم آن جناب هنگام شهادت 25سال یا بیشتر داشتند حتماً‌ ازدواج کرده بودند، چون این بزرگوار تارک این سنّت عظیمه نخواهند بود. در حدیثی «کافی» و «تهذیب» و «‌قرب الاسناد» روایت نموده اند که بزنطی از حضرت رضا (ع) سئوال کرد:‌ آیا می شود زنی را با امّ ولد پدر آن زن تزویج نمود؟ فرمودند:‌ بلی، گفت: به ما خبر رسیده که حضرت سجّاد (ع) چنین نمودند؟ یعنی دختر امام حسن مجتبی(ع) و کنیز امّ ولد آن حضرت را تزویج نمودند.
امام رضا(ع) فرمودند:‌ چنین نیست بلکه حضرت سجّاد(ع) دختر امام حسن(ع)، و نیز امّ ولد از حضرت علی اکبر(ع) که در کربلا شهید شده بود را تزویج نمودند. وسائل العرب: 10/111 ، مجمع البحرین: 6/127، مصباح/619).
همچنین با توجه به زیارتنامه‌های حضرت به نظر می‌رسد که ایشان نیز دارای اهل و عیال بوده‌اند. زیارت نامه ایشان اینگونه است: صلى الله علیک و على عترتک و اهل بیتک و آبائک و ابنائک.(کامل الزیارات/239ب 79 زیارت 18)، همچنین سفارش امام صادق (ع) به ابو حمزه ثمالى که فرمود: چون به قبر حضرت رسیدی، «ضع خدک على القبر! و قل: صلى الله علیک یا ابا الحسن!» که با توجه به این فراز، ایشان فرزندى به نام حسن داشته است.به علاوه بنا بر برخى روایات، نظیر روایت «احمد بن نصر بزنطی»، حضرت على اکبر(ع)، ام ولد (کنیز) داشته است و از او صاحب فرزند بوده است. هرچند برخى از علماى انساب تصریح کرده‌اند که از آن بزرگوار اولادى نمانده و نسل امام حسین(ع) تنها از طریق امام چهارم حضرت سجاد(ع) ادامه پیدا کرده است

  اشعاری دروصف علی اکبر (ع)                                                                                             پیکرت مانند تسبیحی است که از هم وا شده

 تیغ و تیر و نیزه روی بیت بیتت جا شده

 طعنه و زخم زبان قد تو را خم کرده است

 قد تو حالا شبیه مادرم زهرا شده ...

 آن قدر روی تنت شمشیر و نیزه تاخته...

 قد تو رعنای من، رعناتر از طوبی شده

 مادری پهلو شکسته رو به رویت آمده

 کوچه، سیلی، میخ در معنا شده

 واژه های بر زبانم کمتر از حد تواند

 برکهٔ شعرم به شوق نام تو دریا شده

به اسبش هی زد و زلفش میان بادها گُل کرد
تمام دشت را سرشار از عطر قرنفُل کرد

نگاهش آهوان خسته را مدهوش خود کرده است
لبانش سنگ های تشنه را غرق تغزُل کرد

و بسم الله رویش – صبحگاهان بنی هاشم – 
بیابان های دنیا را پر از تحریر بلبل کرد

...پدر از دور می بیند که در گرد و غبار دشت
پسر کم رنگ و مبهم می شود اما تحمل کرد

زره گُر می زند بر ارغوانش حلقه در حلقه
به سوی خیمه ها برگشت و بندش را کمی شُل کرد

پدر از دور می بیند که سر بر می زند خورشید
تمام اشتیاقش را برای دیدنش پل کرد

به قدر یک خدا حافظ، سلامی کرد و جاری شد
و با پیغمبر خورشید و باران ها توسل کرد

حسین آرام می گرید بهار خون چکانی را
که مثل غنچه ها آهسته در دامان او گل کرد
2

می‌آیی و لیلا شده مجنون عطر و بوی تو
دستی به رویت می‌کشد، یک دست بر گیسوی تو
نه بر نمی‌دارد کسی یک لحظه چشم از روی تو
یک چشم زینب بر حسین آن چشم دیگر سوی تو

هم باده نوش کوثری، هم مست از جام علی
باز، ای محمد! می‌رسی، این بار با نام علی 

یا رب و یارب ساغرت، یا حق و یا حق باده‌ات
از مستی لب‌های تو میخانه شد سجاده‌ات
یک دم علی گل می‌کند در آن لباس ساده‌ات
یک دم محمد می‌رسد با زلف تاب افتاده‌ات

می‌آید از در مصطفی امشب که مستم با علی!
حالا که تو هر دو شدی پس یا محمد! یا علی!

تسبیح زیبایت دل روح الامین را می‌برد
آن قد و بالایت دل اهل زمین را می‌برد
ناز قدمهایت دل سلطان دین را می‌برد
موج نگاهت کشتی اهل یقین را می‌برد

غرقند قایق‌های ما در بهت اقیانوس تو
بال ملک می‌سوزد از «یا نور و یا قدوس» تو

وقتی رجز خوان می‌شوی، انگار حیدر می‌رسد
یک لافتای دیگر از نسل علی سر می‌رسد
ای نسخه دوم! ـ که با اصلش برابر می‌رسد ـ
پیش تو می‌لرزد زمین، گویی که محشر می‌رسد

صف می‌کشد یک شهر تا شاید تماشایت کند
مه می‌رسد تا یک نظر در صبح سیمایت کند

شهزاده! دل را می‌بری از شهر با یک گوشه لب
ای مرد! تو یا یوسفی یا احمدی،  یا للعجب!
چشم انتظارت کوچه‌ها، ای ماه زیبای عرب!
صبح یتیمان می‌رسد تا می‌رسی تو نیمه شب

دستان تو میراثی از دست کریم مجتبی
اصلا تو گلچینی شدی از گلشن آل عبا

تا پرده‌های خیمه را ماه جوان وا می‌کنی
هم دشمن و هم دوست را غرق تماشا می‌کنی
با شرم و خواهش یک نظر در چشم بابا می‌کنی
از او چه می‌خواهی؟ چرا این پا و آن پا می‌کنی؟

ای کربلایی این تو و این لحظه‌ی دلخواه تو
ای شیر مست هاشمی اینجاست جولانگاه تو

می‌خواستت در خاک و خون اصلا خدای کربلا
اصلا سرشتت از گِلی خونین برای کربلا
تا باز باشی بهترین، در روضه‌های کربلا
اما در این توفان امان از ناخدای کربلا

با خواهش چشمان تو تا اذن میدان می‌دهد
با رفتنت آرام جان! دارد پدر جان می‌دهد

یکی می گفت از گل بهتر است او

شبیه حضرت پیغمبر است او

علیّ مرتضا آمد به میدان

ولی نه! نه! علی اکبر است او

  • ۹۶/۰۶/۰۷
  • احمد امینی زاده

نظرات (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی